نوشته شده توسط : یه نفر

 

 

غنچه از خواب پريد و گلي تازه به دنيا آمد.
خار خنديد و به گل گفت : سلام و جوابي نشنيد
خار رنجيد ولي هيچ نگفت...
ساعتي چند گذشت گل چه زيبا شده بود،
دست بي رحمي آمد نزديک،
گل سراسيمه ز وحشت افسرد...
ليک آن خار در آن دست خزيد
و گل از مرگ رهيد ..
صبح فردا که رسيد
خار با شبنمي از خواب پريد
گل صميمانه به او گفت : سلام



:: برچسب‌ها: غنچه از خواب پريد و گلي تازه به دنيا آمد , ,
:: بازدید از این مطلب : 229
|
امتیاز مطلب : 65
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15
تاریخ انتشار : یک شنبه 1 اسفند 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد